راه موفقیت پارسیان

تو باید همان تحولی باشی که آرزو داری آن را در دنیا ببینی.

+نوشته شده در یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,ساعت20:32توسط حسین باقری | |

عمیق ترین اصل در نهاد بشر اشتیاق به تحسین شدن است.

+نوشته شده در یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,ساعت20:29توسط حسین باقری | |

برای ایکه بهتر از دبروز باشیم  هیچ زمانی بهتر از امروز نیست

+نوشته شده در یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,ساعت20:26توسط حسین باقری | |

ما همیشه گله میکنیم که عمر کوتاه است اما طوری زندگی میکنیم که انگار زندگی پایانی ندارد.

+نوشته شده در یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,ساعت20:23توسط حسین باقری | |

آموختن اجباری نیست .بقا هم همینطور!

+نوشته شده در یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,ساعت20:22توسط حسین باقری | |

شانس یعنی تلاقی آمادگی با فرصت

+نوشته شده در یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,ساعت20:20توسط حسین باقری | |

در زندگی هرگز سقوط نکردن بالاترین افتخار نیست بلکه دوباره ایستادن بعد از هر سقوط افتخارآمیزترین چیز است.

+نوشته شده در یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,ساعت20:6توسط حسین باقری | |

راز بزرگ زندگی اینست که هیچ رازی وجود ندارد.اگر تمایلی برای تلاش کردن داشته باشید به هر هدفی که میخواهید میرسید.

+نوشته شده در یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,ساعت20:2توسط حسین باقری | |

انسان زندانی سرنوشت نیست بلکه زندانی ذهنش است.

+نوشته شده در یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,ساعت19:59توسط حسین باقری | |

شجاعت یعنی انجام دادن کاری که میترسی انجامش بدهی.پس تا نترسی شجاعتی در کار نیست.

+نوشته شده در یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,ساعت19:52توسط حسین باقری | |






 

+نوشته شده در یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:,ساعت2:27توسط حسین باقری | |





 

+نوشته شده در یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:,ساعت2:3توسط حسین باقری | |

+نوشته شده در شنبه 6 اسفند 1390برچسب:,ساعت22:47توسط حسین باقری | |

+نوشته شده در شنبه 6 اسفند 1390برچسب:,ساعت22:40توسط حسین باقری | |


<!-- Begin OxinAds.com 728x90 Text Advertise Code -->
<script type="text/javascript" src="http://www.oxinads.com/oxdisplayti.php?classid=1&uid=71341&dim=NzI4eDkw&c_back=ffffff&c_border=000000&c_title=0000ff&window=1"></script>
<!-- End OxinAds.com 728x90 Text Advertise Code -->
 

+نوشته شده در شنبه 6 اسفند 1390برچسب:,ساعت22:26توسط حسین باقری | |

- متن حكايت

روزي، روزگاري پادشاهي 4 همسر داشت. او عاشق و شيفته همسر چهارمش بود. با دقت و ظرافت خاصي با او رفتار مي كرد و او را با جامه هاي گران قيمت و فاخر مي آراست و به او از بهترينها هديه مي كرد. همسر سومش را نيز بسيار دوست مي داشت و به خاطر داشتنش به پادشاه همسايه فخر فروشي مي كرد. اما هميشه مي ترسيد كه مبادا او را ترك كند و نزد ديگري رود. همسر دومش زني قابل اعتماد، مهربان، صبور و محتاط بود. هر گاه كه اين پادشاه با مشكلي مواجه مي شد، فقط به او اعتماد مي كرد و او نيز همسرش را در اين مورد كمك مي كرد. همسر اول پادشاه، شريكي وفادار و صادق بود كه سهم بزرگي در حفظ و نگهداري ثروت و حكومت همسرش داشت. او پادشاه را از صميم قلب دوست مي داشت، اما پادشاه به ندرت متوجه اين موضوع مي شد.

روزي پادشاه احساس بيماري كرد و خيلي زود دريافت كه فرصت زيادي ندارد. او به زندگي پر تجملش مي انديشيد و در عجب بود و با خود مي گفت: «من 4 همسر دارم، اما الان كه در حال مرگ هستم، تنها مانده ام.»

بنابراين به همسر چهارمش رجوع كرد و به او گفت: «من از همه بيشتر عاشق تو بوده ام. تو را صاحب لباسهاي فاخر كرده ام و بيشترين توجه من نسبت به تو بوده است. اكنون من در حال مرگ هستم، آيا با من همراه مي شوي؟» او جواب داد: «به هيچ وجه!» و در حالي كه چيز ديگري مي گفت از كنار او گذشت. جوابش همچون كاردي در قلب پادشاه فرو رفت.

پادشاه غمگين، از همسر سوم سئوال كرد و به او گفت: «در تمام طول زندگي به تو عشق ورزيده ام، اما حالا در حال مرگ هستم. آيا تو با من همراه ميشوي؟» او جواب داد: «نه، زندگي خيلي خوب است و من بعد از مرگ تو دوباره ازدواج خواهم كرد.» قلب پادشاه فرو ريخت و بدنش سرد شد.

بعد به سوي همسر دومش رفت و گفت: «من هميشه براي كمك نزد تو مي آمدم و تو هميشه كنارم بودي. اكنون در حال مرگ هستم. آيا تو همراه من مي آيي؟» او گفت: «متأسفم، در اين مورد نمي توانم كمكي به تو بكنم، حداكثر كاري كه بتوانم انجام دهم اين است كه تا سر مزار همراهت بيايم"» جواب او همچون گلوله اي از آتش پادشاه را ويران كرد.

ناگهان صدايي او را خواند: «من با تو خواهم آمد، همراهت هستم، فرقي نمي كند به كجا روي، با تو مي آيم.» پادشاه نگاهي انداخت، همسر اولش بود. او به علت عدم توجه پادشاه و سوء تغذيه، بسيار نحيف شده بود. پادشاه با اندوهي فراوان گفت: «اي كاش زماني كه فرصت بود به تو بيشتر توجه مي كردم.»

شرح حكايت

در حقيقت، همه ما در زندگي كاري خويش 4 همسر داريم. همسر چهارم ما سازمان ما است. بدون توجه به اينكه تا چه حد برايش زمان و امكانات صرف كرده ايم و به او پرداخته ايم، هنگام ترك سازمان و يا محل خدمت، ما را تنها مي گذارد. همسر سوم ما، موقعيت ما است كه بعد از ما به ديگران انتقال مي يابد. همسر دوم ما، همكاران هستند. فرقي نميكند چقدر با هم بوده ايم، بيشترين كاري كه مي توانند انجام دهند اين است كه ما را تا محل بعدي همراهي كنند. همسر اول ما عملكرد ما است. اغلب به دنبال ثروت، قدرت و خوشي از آن غفلت مي نماييم. در صورتيكه تنها كسي است كه همه جا همراهمان است.

همين حالا احيائش كنيد، بهبودش دهيد و مراقبتش كنيد.

البته ضرورت توجه به اين مورد در مديران محترم بيشتر جلوه مي كند تا با انتخاب استراتژي مناسب و شايسته سالاري  و ايجاد انگيز هاي مثبت كاري , در انتخاب  راهكار مناسب  در جهت  عملكرد  مثبت پرسنل  هوشمندانه عمل نمايند.

+نوشته شده در یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:,ساعت15:30توسط حسین باقری | |

 

 

 

 

قانون20/80چیست؟

 

این قانون میگوید که 20%از فعالیت های شما جوابگوی80%

 

کل فعایت هایتان است

 

یعنی صرفه جویی در وقت

 

+نوشته شده در دو شنبه 16 آبان 1390برچسب:,ساعت20:38توسط حسین باقری | |

فرمان دادم بدنم را بدون تابوت ومومیایی به خاک

 بسپارندتااجزاءبدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد

                                                  

+نوشته شده در چهار شنبه 4 آبان 1398برچسب:,ساعت9:14توسط حسین باقری | |

یک هدف بزرگ را با تمام قوا وعزم راسخ دنبال کنید

 

تمام تلاشتان را روی هدفی روشن،دست یافتنی و باتعریفی مشخص متمرکز کنید

 

موفقیت آگاهی کامل شما از خواسته هایتان و تعیین بهترین راه برای رسیدن به آنهاست

 

همه برنامه ریزی های کاری با تصور ایده آلی از آینده شروع میشود.

 

 

+نوشته شده در یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:,ساعت23:22توسط حسین باقری | |

روزي يک مرد ثروتمند پسرك خود را به روستايي برد تا به او نشان دهد چقدر مردمي که در آنجا زندگي مي کنند فقير هستند آنها يک شبانه روز در خانه محقر يک روستائي به سر بردند۰

در راه بازگشت مرد از پسرش پرسيد:

اين سفر را چگونه ديدي؟

پسر پاسخ داد: عالي بود پدر!

پدر پرسيد: آيا به زندگي آنها توجه کردي؟

پسر پاسخ داد: در مورد آن بسيار فكر كردم.

و پدر پرسيد: پسرم، از اين سفر چه آموختي؟

پسر کمي تامل كرد و با آرامي گفت: «دريافتم، اگر در حياط ما يک جوي است اما آنها رودخانه اي دارند که نهايت ندارد، اگرما در حياطمان فانوسهاي تزئيني داريم اماآنها ستارگان درخشان را دارند، اگرحياط ما به ديوار محدود است ،اما باغ آنها بي انتهاست.

زبان پدر بند آمده بود.

در پايان پسر گفت: پدر متشكرم، شما به من نشان دادي كه ما حقيقتاً فقير و ناتوان هستيم، خصوصاً به اين خاطر كه ما با چنين افراد ثروتمندي دوستي و معاشرت نداريم.

 

+نوشته شده در چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:,ساعت13:35توسط حسین باقری | |


 
 
مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود.
کشاورز گفت برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد می کنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد. مرد قبول کرد. در طویله اولی که بزرگترین بود باز شد .
باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگین ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود. گاو با سم به زمین می کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید تا گاو از مرتع گذشت. دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد.

گاوی کوچکتر از قبلی که با سرعت حرکت کرد .

جوان پیش خودش گفت : منطق می گوید این را ولش کنم چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد. سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر میکرد ضعیفترین و کوچکترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود.

پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد.اما.........گاو دم نداشت!!!!

زندگی پر از ارزشهای دست یافتنی است اما اگر به آنها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود. برای همین سعی کن که همیشه اولین شانس را دریابی.
 

 

+نوشته شده در چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:,ساعت13:30توسط حسین باقری | |

 

1- برای شروع راه موفقیت  ، داشتن یک ایده خوب تنها چیزی است که به آن نیاز دارید.

2- مشغولیت ذهنی تاجران موفق ، ارائه خدمات بهتر به مشتری است.

3-مشتری همیشه به دنبال بهترین و بیشترین است با پایین ترین قیمت ممکن.

4- توانایی شما در افزودن ارزش به محصولات و یا خدمات ، خود تعیین کننده موفقیت  شما در بازار است.

5- پیشرفت در تجارت نتیجه یافتنِ راه های سریع تر، ارزان تر، بهتر و آسان تر برای انجام یک کار است.

6- کارهایی را که منجر به موفقیت یا شکست  شما می شوند مشخص کنید و سپس با بهره گیری از این اطلاعات، برای داشتن عملکرد بهتر در هر زمینه برنامه ریزی کنید.

7- برای موفقیت در تجارت، باید ابتدا محصول یا خدمات بخصوصی را انتخاب کنید و سپس تمام توانایی خود را برای انجام کار  با بهترین روش به کار گیرید.

8- یکی از دلایل اصلی شکست در تجارت ، غیر تخصصی کار کردن است.

 

9- موفقیت در بازار در گرو تمرکز کامل بر روی مشتریان بخصوصی است که می توانند از ویژگی های خاص کالا یا خدمتی که ارائه می دهید بیشترین استفاده را ببرند.

10- تعیین و متمرکز کردن تلاشهایتان روی این گروه خاص و  اصلی رمز سوددهی است.

11- اولین کار در مدیریت،  تعیین و بهبود بخشیدن به حوزه ای است که می توانید در آن برتر باشید.

12- هر رخدادی به میزان معینی احتمال وقوع دارد . برای افزایش احتمال وقوع رخداد مورد نظر خود ، تعداد موارد را افزایش دهید .

13- هر چقدر کارهای بیشتری را به دفعات بیشتر امتحان کنید، احتمال موفقیت شما نیز بیشتر می شود.

14- هر چقدر با وضوح بیشتری بدانید که چه می خواهید و حاضرید چه اقداماتی برای دستیابی به آن انجام دهید ، احتمال موفق شدن و رسیدن به آنچه می خواهید بیشتر می شود.

15- روشن بودن اهداف مورد نظر مانند مغناطیسی عمل می کند که اقبال را به سوی شما می کشد.

+نوشته شده در چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:,ساعت12:57توسط حسین باقری | |

 

1- بعضی از مردم به خاطر گذشته‌شان، تحصیلاتشان و... موفق نیستند.
هیچ كس نمی‌تواند موفق باشد مگر بخواهد و سپس برای بدست آوردنش بكوشد.

2- افراد موفق اشتباه نمی‌كنند.
آن‌ها هم مثل ما اشتباه می‌كنند فقط اشتباهشان را تكرار نمی‌كنند.

3- برای موفق شدن باید 60 (70، 80، 90 و...) ساعت در هفته كار كرد.
موفقیت به «زیاد» انجام دادن كاری ربط ندارد، بلكه بیشتر به «درست» انجام دادن آن ربط دارد.

4- فقط اگر قواعد خاصی را اجرا كنیم موفق می‌شویم.
چه كسی قواعد را به وجود می‌آورد؟ موقعیت‌ها متفاوتند. گاهی لازم است از قواعد خاصی پیروی كنیم و گاهی نیز باید قواعد ساخته خودمان را بكار بندیم.

5- اگر كمك بگیریم، این دیگر موفقیت نیست.
موفقیت به ندرت در تنهایی رخ می‌دهد. آن‌هایی را كه به موفق شدن تو كمك می‌كنند، شناسایی كن. تعدادشان كم نیست.

6- باید خیلی شانس بیاوریم تا موفق شویم.
بله، كمی باید شانس آورد اما بیشتر به كار سخت، دانش و جدیت احتیاج است.

7- فقط اگر زیاد پول درآوریم موفقیم.
پول یكی از نتایج موفقیت است، اما ضامن آن نیست.

8- باید همه بدانند كه ما موفق هستیم.
شاید با بدست آوردن پول و شهرت بیشتر، افراد بیشتری از كارتان باخبر شوند. اما، حتی اگر شما تنها كسی باشید كه از این موضوع باخبرید، هنوز آدم موفقی هستید.

9- موفقیت، یك هدف است.
موفقیت بعد از رسیدن به اهداف بدست می‌آید. وقتی می‌گویی «می‌خواهم آدم موفقی شوم» از شما سوال می‌كنند: «در چه چیزی؟»

10- به محض این‌كه موفق شویم، گرفتاری‌ها هم تمام می‌شوند.
شاید فرد موفقی باشی، اما خدا كه نیستی. پستی و بلندی‌ها در پیش‌اند. از موفقیت امروزت لذت ببر، فردا روز دیگری است.

+نوشته شده در چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:,ساعت12:35توسط حسین باقری | |